در حالی که جامعه با شتابی بیسابقه درحال تغییر است، مدرسهها همچنان در چارچوبهای سنتی و محتواهای سالخورده گرفتار ماندهاند. گویی کلاسهای درس در زمان منجمد شدهاند.
بسیاری از دانشآموزان امروز وارد مدرسه میشوند تا انبوهی از اطلاعات را حفظ کنند؛ اما هنگام خروج، خود را در برابر مسائل واقعی زندگی -از مدیریت مالی گرفته تا تعاملات اجتماعی و سواد رسانهای- بیدفاع میبینند به طوری که شکافی عمیق میان آنچه در مدرسه آموزش داده میشود و آنچه جامعه از نسل جدید انتظار دارد، شکل گرفته؛ شکافی که فقط یک ضعف آموزشی نیست؛ بلکه یک بحران تربیتی و اجتماعی به شمار میآید.
کارشناسان سالهاست هشدار میدهند که نظام آموزشی ما نیازمند بازنگری بنیادی است؛ اما این پرسش همچنان پابرجاست که چرا برنامههای درسی با وجود این همه هشدار و تغییرات محیطی، تغییر جدی به خود نمیبینند؟ آیا مقاومت ساختاری مانع تحول است یا نبود اراده برای بازطراحی مهارتهای کاربردی؟ چگونه میتوان میان رسالت تربیتی مدرسه و نیازهای بازار کار تعادل برقرار کرد؟ چند روز پیش مشاور وزیر آموزش و پرورش گفته بود کتابهای درسی حجیم و فرصتسوز هستند و از حافظهمحور بودن نظام آموزشی انتقاد کرده بود.
اسماعیل بحریزاده با تأکید بر اینکه کتابهای درسی مجالی برای آموزش مهارتهای زندگی و ارتباطی، فعالیتهای هنری و حتی کار با فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی باقی نمیگذارند، از تغییرات بنیادینی که در راه است خبر میدهد و میگوید: تحول واقعی زمانی رخ میدهد که برنامه درسی متناسب با نیازهای زندگی امروز طراحی شود.
کتابهای درسی باید بازتاب نیازهای روز باشند
اما مدیر کل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش در خصوص فرایند برنامهریزی درسی در کشور و چالشهای آن اظهار میکند: برنامهریزی درسی باید نسبت به فرایندهای اجتماعی، نیازهای روز و تحولات روزمره حساس باشد و بتواند بازتاب خوبی از آنها را در برنامههای درسی ارائه دهد.
مهدی باقریان در گفتوگو با قدس با تأکید بر اینکه در وهله نخست نیازمند یک نیازسنجی دقیق است که باید از دل آن طراحی مناسبی برای فرایند آموزش بدست آید، میافزاید: ما باید فرایند برنامهریزی درسی را به گونهای طراحی کنیم که نیازهای جامعه و تحولات اجتماعی را درنظر بگیرد. این نیازسنجی باید دقیقاً مشخص کند چه مطالبی برای مخاطبان آموزش لازم است و این مطالب باید در چه چارچوبی ارائه شوند.
وی بر ضرورت تحول در برنامههای درسی و ایجاد تغییرات با مشارکت کارشناسان و با توجه به اسناد بالادستی تأکید میکند و ادامه میدهد: با در نظر گرفتن نیازسنجیها و تجربیات موجود، به این نتیجه رسیدیم که برنامه درسی فعلی با وجود تمام خدماتی که ارائه میدهد، همچنان با محدودیتهای ذاتی روبهرواست.
وی بیان میکند: افزون بر تنظیم خط مشیها و چارچوبها که وظیفه اصلی هر مدرسه را مشخص میکند، باید به مدرسهها به ویژه در راستای ضرورت استقلال بیشتر در اجرای برنامههای درسی و نیاز به انعطاف در تطبیق این برنامهها با شرایط و نیازهای محلی، آزادی عمل بیشتری داده شود.
مدیر کل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش توضیح میدهد که این تغییرات به دو بُعد اصلی تقسیم میشود و میگوید: بُعد نخست مربوط به خط مشیها، چارچوبها و اختیاراتی است که به عنوان زیرساختهای برنامه درسی عمل میکنند و بعد دوم نیز به بستههای آموزشی و تربیتی مرتبط میشود که به مدرسهها اختصاص مییابد و پشتیبانی علمی لازم برای آنها فراهم میآید.
باقریان همچنین به این نکته اشاره میکند که تغییرات جدید براساس نیازسنجیها، پژوهشها و شایستگیهای مورد نیاز هر دانشآموز طراحی شده و میافزاید: این رویکرد بر این اصل استوار است که هر دانشآموز باید در مسیر تحصیل خود به شایستگیهای عمومی و تخصصی دست یابد که برای موفقیت در زندگی و جامعه ضروری است.
نقش اساسی مدرسه در فرایند آموزشی
وی در ادامه، به نقش اساسی مدرسه در فرایند آموزشی اشاره و بیان میکند: تصویری که امروز از مدرسه در ذهن عموم وجود دارد، معمولاً یک جدول از درسهای ثابت هفتگی است. ما در تلاش هستیم این تصویر را بشکنیم و فضایی انعطافپذیرتر برای مدرسهها فراهم کنیم. هدف این رویکرد این است که مدرسههای دولتی در سطح ادارههای کل و مناطق و حتی خود مدرسهها بتوانند به شکلی کارآمدتر و انعطافپذیرتر عمل کنند.
باقریان در ادامه به چالشهای مرتبط با برنامهریزی درسی اشاره و عنوان میکند: این نیازسنجیها باید در محیطهای اجتماعی، سیاسی و تاریخی خاصی انجام شود؛ چراکه تاریخ و پشتوانههای فرهنگی و اجتماعی هر کشور نقش مهمی در فرایند برنامهریزی درسی ایفا میکنند و باید این مسائل را در طراحی برنامههای درسی لحاظ کرد.
وی به چالشهای عملی نیز اشاره میکند و میگوید: نوع سیستم آموزشی و میزان متمرکز بودن آن از جمله مسائلی است که تأثیر زیادی در کیفیت برنامهریزی درسی دارد؛ در یک نظام آموزشی متمرکز، محدودیتهایی برای انعطاف و تطبیق برنامهها با نیازهای خاص مدرسهها و معلمان وجود دارد.
مدیر کل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش همچنین بر ضرورت توجه به توان معلمان و ساختار فیزیکی مدرسهها تأکید میکند و میافزاید: اینکه مدرسهها چه جایگاهی در ساختار اجتماعی و شهری کشور دارند نیز در برنامهریزیها از اهمیت زیادی برخوردار است.
باقریان سپس به سیاستهای کلان کشور اشاره و تأکید میکند: در برنامهریزیهای درسی باید به اولویتهای نظام تعلیم و تربیت و سیاستگذاریهای کلان کشور توجه ویژهای صورت بگیرد؛ زیرا اینها بخشی از آن مسائلی هستند که باید در فرایند برنامهریزی درسی مدنظر قرار بگیرند تا در نهایت نتیجه مناسبی حاصل شود.
وی در ادامه به سختیهای این مسیر اشاره میکند و میگوید: حدود چهار دههای که از فعالیت سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگذرد، تلاشهای زیادی برای بهبود فرایندهای برنامهریزی درسی و محتوا صورت گرفته؛ اما یکی از چالشهای اساسی در این حوزه تفاوتهای فرهنگی، اقلیمی و تاریخی است که در کشور وجود دارد.
این مقام مسئول میافزاید: این تفاوتها در کنار محدودیتهای لجستیکی و مشکلات مربوط به نیروی انسانی موجب میشود گاهی برنامههای درسی با دشواریهای فراوانی روبهرو باشند.
وی با اشاره به اینکه ما در کشوری با تاریخ غنی، مأموریتهای ویژه جهانی و چالشهای داخلی هستیم که موجب میشود برنامهریزی درسی هم سخت و هم پیچیده باشد، تصریح میکند: نظام تعلیم و تربیت با همه مشکلاتی که دارد، در عین حال میتواند به حفظ هویت و وحدت ملی کشور کمک کرده و با وجود مشکلات موجود، نظام تعلیم و تربیت قادر است نقش مهمی در همبستگی ملی ایفا کند.
مدیر کل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری یکی از بخشهای مهم کار خود و همکارانش در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را بازخوانی انتقادی گذشته عنوان میکند و میگوید: ما در این دو یا سه سال اخیر به بازخوانی انتقادی محتوای کتابهای درسی پرداختهایم. این بازخوانی نه تنها از نظر محتوایی؛ بلکه از لحاظ روششناسی و فرایندهای آموزشی نیز صورت گرفته و در تلاش است اولویتهای جدید را در محتوا و چینش مطالب شناسایی کند.
طراحی مسیرهای جدید برای آموزش و یادگیری
باقریان همچنین به این نکته اشاره میکند که در فرایند بازخوانی، توجه ویژهای به شایستگیهای عمومی پایه دانشآموزان صورت گرفته و اظهار میکند: ما در حال طراحی مسیرهای تازه برای آموزش و یادگیری هستیم که این مسیرها به گونهای باشند که هر دانشآموز در نظام آموزشی به شایستگیهای عمومی دست یابد.
وی ادامه میدهد: تلاشهای زیادی برای تنظیم برنامههای درسی جدید صورت گرفته؛ به ویژه در پایه اول ابتدایی در هشت مدرسه به طور آزمایشی این برنامهها در حال اجرا هستند.
مدیر کل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری به این نکته اشاره میکند که هدف از این تغییرات و بازخوانیها، گسترش تدریجی آنها در مدرسههای کشور است و ابراز امیدواری میکند که این پروژههای آزمایشی در آینده نهتنها در پایه اول ابتدایی؛ بلکه در سایر پایهها نیز به طور گسترده اجرا شوند.
وی در خصوص افزودن درسهای جدید با موضوع جنگ ۱۲ روزه در پاسخ به اینکه چگونه این موضوع با خلقیات و نیازهای دانشآموزان همخوانی دارد، میگوید: این مسئله به صورت بستههای یادگیری در سه دوره مختلف تحصیلی طراحی شده و هدف از این بستهها این است که ما بتوانیم یک روایت اسلامی ایرانی از جنگ ۱۲ روزه را ارائه دهیم و ابعاد مختلف آن را از جنبههای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و حتی هنری بررسی کنیم.این بستهها به گونهای طراحی شدهاند که دانشآموزان بتوانند از تجربیات خود در این زمینه استفاده کرده و درک بهتری از این ماجرا داشته باشند. این بستههای آموزشی به طور ویژه بر تربیت سیاسی اجتماعی دانشآموزان تأکید داشته و تلاش میکنند درک عمیقتری از دفاع مقدس و مسائل اجتماعی آن را به نسل جدید انتقال دهند.
باقریان تأکید میکند: این بستهها بهعنوان یک وسیله آموزشی جدید، نه تنها به تاریخ و فرهنگ کشور کمک میکنند؛ بلکه برای ایجاد درک صحیح از مسائل ملی و اجتماعی در دانشآموزان نیز بسیار مؤثر هستند.
ضعف ساختاری در سازمان پژوهش و برنامهریزی
اما یک کارشناس آموزشی، تولید محتوای نامناسب در کتابهای درسی را به ضعف ساختاری در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نسبت میدهد و اظهار میکند: یکی از مشکلات اصلی در این زمینه، نامناسب بودن ساختاری است که مسئولیت تدوین و تألیف کتابهای درسی را برعهده دارد. این سازمان باید به طور مداوم محتوا را بازنگری کند تا با اهداف آموزشی و وضعیت روز کشور همخوانی داشته باشد؛ اما ساختار فعلی این سازمان در وزارت آموزش و پرورش ناکارآمد است.
ابراهیم سحرخیز با اشاره به اینکه کتابهای درسی موجود به شدت تحت تأثیر تکرار مطالب و مفاهیم مشابه قرار دارند، میگوید: کتابهای درسی نتوانستهاند خود را با تغییرات شگرف در عرصههای علمی و فناوری همگام کنند؛ در حالی که بسیاری از شاخههای علمی و فناوری پیشرفتهای قابل توجهی داشتهاند.
وی با تأکید بر اینکه کتابهای درسی فعلی، اغلب براساس روشها و مفاهیم سنتی تألیف شدهاند و دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان و جامعه امروز نیستند، میافزاید: دنیای امروز با سرعتی بیسابقه در حال تغییر است. کتابهای درسی در بسیاری از موارد هنوز به متونی قدیمی و کلیشهای متکی هستند که نه تنها مهارتهای لازم برای مواجهه با چالشهای روز را به دانشآموزان نمیآموزند؛ بلکه موجب میشوند آنها از درک مسائل واقعی جامعه و دنیای پیرامون خود باز بمانند.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش ادامه میدهد: کتابهایی که در حال حاضر در دست دانشآموزان هستند، فاقد محتوای کاربردی برای زندگی روزمره بوده و نتایج آموزشی مورد انتظار در زمینههای مختلف مثل تفکر انتقادی، مهارتهای اجتماعی و توانمندیهای حل مسئله را ارائه نمیدهند.
کسلکننده شدن آموزش برای دانشآموزان
سحرخیز با بیان اینکه محتوای درسی به ندرت به روز شده و اطلاعات جدید را در خود گنجاندهاند، میگوید: این موضوع نه تنها موجب کسلکننده شدن آموزش برای دانشآموزان میشود؛ بلکه آنها را از کسب مهارتهای جدید و آشنایی با تحولات علمی بازمیدارد. در نتیجه، دانشآموختگان نظام آموزشی نمیتوانند خود را با شرایط متغیر بازار کار و چالشهای اجتماعی تطبیق دهند.
وی با تأکید بر اینکه رهبر معظم انقلاب بارها به این نکته اشاره کردهاند که در کتابهای درسی حفظیات زیاد و مهارتآموزی در آنها کم است و این مسئله باید توسط آموزش و پرورش بازنگری شود، اظهار میکند: برای تغییر محتوای کتابها، نخست باید به اصلاح ساختار معیوب این سازمان پرداخت تا با جذب افراد متخصص و با تجربه، معایب موجود در محتوای کتابها شناسایی و اصلاح شوند. درغیر این صورت حتی با همان ساختار فعلی، نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد.




نظر شما